با دست آرام میزنم روی شانهام. مثلن تو پشت سرم ایستادهای. مثلن دست، دست تو بود و تو زدی روی شانهام. برمیگردم و با دست دیگرم، دستی را که دست تو بود میگیرم. میکشمت به طرف خودم. حالا من مثلن تو هستم که دارم تو را بغل میکنم. حالا مثلن من تو را بغل کردهام.
ها کردن