۱۳۸۹/۰۷/۰۸
دربه‌در به دنبال بلیط، برای شروع دوباره‌ی دوران دربه‌دری
۱۳۸۹/۰۷/۰۵
همه‌تون شاهد باشین! حالا که می‌خوام هفت‌صد و نود و سه هزار و چارصد تومن ِ شهریه ثابت رو بریزم تو حلقوم دانشگاه آزاد داره ادا در می‌اره. فک کنم میونه‌ی بانک ملی و سامان شکرآب شده هی پیغام می‌ده: "سوییچ صادر کننده بانک فعال نمی‌باشد".
۱۳۸۹/۰۷/۰۴
ینی دم شاتل گرم، ترافیکم تموم شده می‌گه بیا۲۰۰ مِگ اضافه می‌دم اگه کار مهمی داری انجام بده، بعد برو سر وقت ترافیک اضافه بخر.
به قول ارتشی‌ا "درود به شرفت" :ی
۱۳۸۹/۰۷/۰۳
به‌صورت آن‌لاین خبر می‌رسه اولین کلاسی رو که پیچوندم هم‌اکنون در حال برگزاریه.
۱۳۸۹/۰۶/۳۱
می‌خوابه که بیدار نباشه.
۱۳۸۹/۰۶/۳۰
تو رو چه به حرف زدن؟!
۱۳۸۹/۰۶/۲۸
لعنتی
"جز سپیدی ِ موی تیره‌مون
انگار که سحر نداریم..."


ساز و آواز ـ اکبر گلپا
۱۳۸۹/۰۶/۲۶
یعنی این روزنه‌ی نور، چشمه می‌شه؟
۱۳۸۹/۰۶/۲۳
دنیــــــــــا
جفت دستات پوچه

بن‌بســـت
آغاز هر کوچه


بن‌بست ـ The Ways Band
۱۳۸۹/۰۶/۲۱
۲۱/۰۶/۸۹
 حس عامم
۱۳۸۹/۰۶/۲۰
تموم شو دیگه تابستون لعنتی!
۱۳۸۹/۰۶/۱۷
. شب خوش
: شب، خوشه
۱۳۸۹/۰۶/۱۶
باختن مث هر چیز دیگه‌ای یه حسی داره، خب؟
حالا اگه بخواید حس باختو دوباره به یه بازنده بچشونید چه‌کار می‌کنید؟
یه کاری می‌کنید فک کن برنده شده، بعد دوباره شکستش می‌دید.


نکنید.
بیش‌تر وقتا نهایت درد دل کردنم این می‌شه که در جواب "خوبی؟" می‌گم "نه".
۱۳۸۹/۰۶/۱۴
درد اومد
ای درد، ای یاد یار
داد اومد
ای داد، ای یاد یار


از این‌جا بگیرید.
فک کنم دی‌شب تو اون ۲،۳ دقیقه این‌قدر مشت زدم که یه چیزی شبیه مویرگ‌ای دستم پاره شده.
به سلامتی
زیر تیغ..