۱۳۸۶/۰۲/۲۵
دی شب ساعت ۱۱-۱۲ با مهدی رفتیم ابرده.


رو یکی از تختا ۴تا پسر بودن. به مهدی گفتم ما هم یه زمانی ۴تا بودیم.


دیزی و البته قلیون به همراه خاطرات قدیم و آینده!

2 Comments:
Anonymous --- said...
ای ول

Anonymous محمد said...
زمان میگزره هو خیلی چیزا عوض وشه !