
شب آشفته، گل فراموشه
بخواب که امشب، پشت این روزن
شب کمین کرده روبروی من
تب آلوده، تلخ و بی کوکب
شب شبه غربت، شب همین امشب
لائی لائی من به جای تو شکستکم
تو نبودی من به سوگ من نشستم
از ستاره تا ستاره گریه کردم
از همیشه تا دوباره گریه کردم
لالالا آخرین کوکب
لباس رویا بپوش امشب
لالالا ای تن تب دار
اشکام و از رو گونه هام بردار
لالالا سایه ی بیدار
نبض مهتاب و دست من بسپار
لالائی - آلبوم آخرین کوکب - شکیلا
سان said...
طوبی said...
! said...