۱۳۸۵/۰۴/۰۹

شوخی‌های جدی‌تر از جدی!

دارم پیانو گوش می‌دم، اما از بیرون صدای ناله می‌آد، ترس‌ناکه!

۴نوع یونیزاسیون داریم: ضربه‌ای، گرمایی، سطحی و فتویونیزاسیون. ٪۹۰ یونیزاسیون‌ها ضربه‌ای هستن اما من از سطحی بیشتر خوشم می‌آد.

کم‌تر می‌شوم –شده‌ام.

۱۳۸۵/۰۴/۰۸

نه مثه این‌که شانس داره می‌‌آد!

۱۳۸۵/۰۴/۰۵

ای به خشکی شانس

۱۳۸۵/۰۴/۰۴

آره، من یه بی‌شرفم.


مشکل این‌جاس که نمی‌دونم می‌خوام یه بی‌شرف بمونم یا نمونم!

۱۳۸۵/۰۴/۰۳

صبحونه رو تخت، نهار رو تخت، شام رو تخت، درس رو تخت، تماشای فوتبال رو تخت.


.


..


...


..


.


لابد فردا که می‌شه، سکس هم رو تخت.

۱۳۸۵/۰۳/۳۱

زبونتو موش خورده؟

۱۳۸۵/۰۳/۲۹

می‌گم... چیزه... ممممـــم... هیچی دیگه، داری فرار می‌کنی، صدام به قدمات نمی‌رسه!

۱۳۸۵/۰۳/۲۷
آگهی۲

ظاهرا به یه نفر "به تو ربطی نداره"شناس هم نیاز هس.


این‌بار رجوع شود به دو پست قبل‌تر!

۱۳۸۵/۰۳/۲۶

دوس دارم دستام‌و بگیرم جلو دهنم، عق بزنم.


بعد باهاش صورتم‌و بشورم، بلکه یه جورایی بیدار شم.

احساس یه آدمه کتک‌خورده رو دارم.


هه هه حتما حقم بوده!

آگهی

یک عدد "ام آر"شناس لازم است.


رجوع شود به کامنت‌های پست قبل

۱۳۸۵/۰۳/۲۴

روسپی که می‌شوی، پولی ندارم حرامت کنم.

۱۳۸۵/۰۳/۲۳
۳.

و پاک می‌شوند!

۱.

و ستاره‌هایی که سوسو هم می‌زنند!

۲.

و ستاره‌هایی که سوسو هم نمی‌زنند!

۱۳۸۵/۰۳/۲۱

خسته‌ام از دردی سخت


تشنه‌ام به دستی گرم


 


از ترانه فیلم "نفس عمیق"

۱۳۸۵/۰۳/۲۰

آن جوش‌های روی صورتت، یادگاری‌های من نیست؟

۱۳۸۵/۰۳/۱۸
هوای آسمون که مث خوره بیفته به جونت بی‌درنگ رو می‌کنی به اون، حتی اگه پشت یه  پنجره کز کرده باشی. و امان از روزی که فراموش کنی و بیش از حد به پشت برگردی.
....
جمجمه کی بود ترکید؟
۱۳۸۵/۰۳/۱۳

مشت می‌کوبم، مشت...

۱۳۸۵/۰۳/۱۱

سرمو آورد جلو، بوسیدم و بعد تمام نفرتشو خالی کرد: عق

به یادآور که زندگی من باد است


و چشمانم دیگر نکویی را نخواهد دید


چشم کسی که مرا می‌بیند دیگر به من نخواهد گریست


و چشمانت برای من نگاه خواهد کرد و من نخواهم بود


 


از گفتار فیم "خانه سیاه است" فروغ فرخزاد